نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
پروستات غده كوچكی است كه پائین تر از مثانه قرار گرفته و قسمت ابتدایی پیشابراه را احاطه كرده است. پیشابراه مجرایی است كه ادرار را از مثانه به طرف خارج از بدن هدایت می‌كند. این غده در زیر مثانه و در محل خروج ادرار از آن و نیز در جلوی راست روده قرار دارد. پروستات طبیعی در معاینه قوام نرم دارد و فاقد توده است. این غده كه اعمال مختلفی انجام می‌دهد از دو قسمت تشكیل شده كه توسط یك لایه بافتی پوشیده شده‌اند.
 
پروستات چه كاری انجام می‌دهد؟
 
یكی از كارهای پروستات كمك به كنترل ادرار، با وارد كردن فشار به قسمت ابتدایی پیشابراه است. همچنین پروستات، مایعی ترشح می‌كند كه سلولهای جنسی مرد، یا اسپرمها را فعال نگه می‌دارد. این مایع پیشابراه را مرطوب و لغزنده می‌كند. این مایع ماهیت قلیایی داشته و نیز مواد مغذی‌ای دارد كه برای فعال باقی ماندن اسپرم ها، لازم است. اعمالی كه پروستات انجام می‌دهد، نشان می‌دهد كه اگرچه بدون پروستات، تقریبا مردان نابارور هستند اما نبود آن نیز تاثیر چندانی در زندگی فرد ندارد.
 
علائم بیماری های پروستات كدامند؟
 
* مشكل در ادرار كردن، احساس فوریت و یا تكرر ادرار.
 
* خون در ادرار و یا مایعات دستگاه تناسلی.
 
* سوزش ادرار یا ادرار دردناك.
 
* مشكل در فعالیت جنسی طبیعی.
 
* سفتی و درد متناوب در پایین كمر، لگن یا بالای رانها.
 
* بند آمدن ادرار یا قطره قطره آمدن ادرار.
 
چه بیماری هایی پروستات را درگیر می‌كند؟
 
 سه گروه بیماری پروستات را تحت تاثیر قرار می‌دهد:
 
* بزرگ شدن خوش خیم پروستات
 
* التهاب پروستات یا پروستاتیت
 
* سرطان پروستات، كه یك سوم مردان را تهدید می‌كند.
 
بزرگ‌شدن خوش خیم پروستات چیست؟
 
در مردان جوان، پروستات تقریبا به اندازه‌ی یك گردو است. با افزایش سن اندازه‌ی این غده نیز افزایش می‌یابد. به این افزایش اندازه، بزرگ شدن خوش خیم پروستات BPH)) گفته می‌شود.
 
از چه زمانی آغاز می‌شود؟
 
این فرایند از 30 سالگی شروع می‌شود و اغلب موارد بعد از 50 سالگی علائم پدیدار می‌شوند. بزرگ شدن پروستات كه بیشتر در افراد مسن دیده می‌شود علائمی ‌ایجاد می‌كند.
 
چه علائمی ‌ایجاد می‌كند؟
 
پروستاتی كه بزرگ شده‌است می‌تواند به قسمت خروجی مثانه و به ابتدای پیشابراه فشار وارد كند. این اتفاق منجر به ایجاد مشكلاتی در ادرار كردن می‌شود. جریان ادرار آهسته‌شده و تكرر ادرار ایجاد می‌شود كه به خصوص بیشتر در شبها رخ می‌دهد. ممكن است احتباس ادراری روی دهد. مشكلات جدی‌تری مانند عفونت مجاری ادراری و یا انسداد كامل پیشابراه و آسیب به كلیه‌ها نیز در مواردی ممكن است ایجاد شود.
 
شیوع آن چقدر است؟
 
این بیماری بسیار شایع است. نیمی‌از مردانی كه بالای 50 سال دارند علائمی‌از بزرگی پروستات را نشان می‌دهند اما 10 درصد آنان به مداخلات دارویی و جراحی نیاز پیدا می‌كنند. بزرگی پروستات با معایناتی كه پزشك انجام می‌دهد تشخیص داده می‌شود.
 
آیا این بیماری با سرطان ارتباطی دارد؟
 
نه. این بیماری كاملا خوش‌خیم است و ارتباطی با سرطان پروستات ندارد.
 
التهاب پروستات چیست؟
 
این بیماری بیشتر در مردان جوان تا میانسال رخ می‌دهد. متناوباً درد ایجاد می‌شود و تشخیص آن به دلیل اینكه علائم، در افراد مختلف متفاوت است، مشكل است. ممكن است در هنگام ادرار كردن سوزش یا درد ایجاد شود و مثانه كاملاً خالی نشود كه این علائم در بیماریهای دیگر نیز دیده می‌شود. 10تا 12 درصد از مردان این علائم را تجربه می‌كنند.
 
سرطان پروستات چیست؟
 
سرطان پروستات، رشد بدخیم سلولهای پروستات است كه معمولاً آهسته و در درون پروستات در طی سالها رشد می‌كند و در این مدت علائم كمی ‌ایجاد می‌كند. اما به مرور زمان به بیرون از پروستات گسترش می‌یابد. ممكن است به بافتهای دورتر مانند استخوانها، ریه‌ها و كبد نیز دست‌اندازی كند. علائم و نشانه‌ها به میزان پیشرفت بیماری بستگی دارد. این بیماری شایعترین بدخیمی‌منجر به مرگ، بعد از سرطان ریه است.
 
عوامل مستعد كننده عبارتند از:
 
* سن، بیش از 70% مردان مبتلا، بالای 65 سال دارند.
 
* رژیم غذایی
 
*  عوامل ژنتیکی، در واقع اگر اقوام نزدیك فرد مبتلا باشند خطر ابتلا افزایش می‌یابد.
 
پیشگیری از سرطان پروستات
 
1_ به  مردان بالای 40 سال برای غربالگری این بیماری، سالیانه آزمایش‌( PSA ‌از طریق آزمایش خون) و معاینه توسط پزشک توصیه می‌گردد.
 
2 _ رعایت رژیم غذایی : بر اساس تحقیقات اخیر دیده‌شده‌است که مصرف بعضی از مواد غذایی مانند سلنیوم، ویتامین D، سویا، چای سبز، لیکوپن (ماده موجود در گوجه فرنگی ) در پیشگیری و حتی کاهش رشد این تومور موثر بوده است.
 
همچنین عدم مصرف بعضی غذاها مانند موادی قندی و نشاسته‌ای و چربیها به خصوص LDL یا همان چربی مضر، جهت پیشگیری در ابتلاء این بیماری توصیه می‌گردد. 


:: برچسب‌ها: پرستات ,
:: بازدید از این مطلب : 113
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 20 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
این دیپلمات پیشین کشورمان با بیان این‌که «چهارچوب توافق هسته‌ای سوییس از نظر ایران برد- برد است چون پنج خواسته ایران تأمین شده است» به تشریح این پنج خواسته پرداخت.
 
١- ایران مجاز خواهد تکنولوژی غنی‌سازی و آب سنگین و آب سبک را در خاک خود داشته باشد.
 
٢- تحریم‌ها برداشته خواهند شد.
 
٣- نهایتا پرونده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عادی خواهد شد.
 
٤- نهایتا پرونده هسته‌ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج خواهد شد.
 
٥- قدرت‌های بزرگ نیز همکاری‌های تکنولوژیک هسته‌ای با ایران خواهند داشت.
 
وی همچنین به چهارچوبی که از نظر قدرت‌های جهانی نیز برد- برد است و پنج خواسته اصلی آن‌ها که تأمین شده است اشاره کرد و گفت:
 
١- ایران حداکثر تعهدات راستی‌آزمایی در چاچوب معاهده ان پی تی و آژانس را پذیرفته است.
 
٢- ایران پذیرفته که در مورد رفع ابهامات فعالیت‌های احتمالی نظامی در گذشته با آژانس همکاری و دسترسی‌های لازم را بدهد.
 
٣- ایران اقدامات اعتمادساز در مورد عدم انحراف به سمت ساخت بمب را پذیرفته است.
 
٤- ایران اقدامات مربوط به دوره زمانی «یکسال عدم گریز» را پذیرفته است.
 
٥- ایران یک دوره زمانی ١٠-٢٠ ساله را برای قادمات اعتمادساز در برنامه هسته‌ایش را پذیرفته است.
 
وی ادامه داد: با این وجود من معتقدم که اگر این توافق هسته‌ای نهائی شود ،پنج دستاورد بزرگ متقابل با تاثیرات جهانی خواهد داشت:
 
١- از بروزیک جنگ خانمانسوز در منطقه جلوگیری می‌شود.
 
٢- اولین موفقیت عملی در زمینه سیاست رییس‌جمهور آریکا در مورد «تعامل با ایران» بدست خواهد آمد.
 
٣- توافق با ایران یک سیستم جدید راستی‌آزمایی برای رژیم عدم اشاعه خواهد بود که اگر قدرت‌های جهانی صادق باشند می‌توانند این سیستم را به استانداردهای جهانی عدم اشاعه تبدیل کنند.
 
٤- این توافق یک معیارهای نوین برای اطمینان از عدم انحراف به سمت بمب هسته‌ای را معرفی خواهد کرد که اگر قدرت‌های جهانی این معیارها را جهانی کنند، برای أبد راه ساخت بمب هسته‌ای در جهان بسته خواهد شد.
 
٥- موفقیت در مذاکرات هسته‌ای در را بروی همکاری‌های ایران و قدرت‌های جهانی در حل بحران‌های منطقه و محورهای منافع مشترک باز خواهد کرد.
 
موسویان در عین حال گفت: هنوز کإرهای زیادی تا توافق نهائی مانده است. أعراب متحد آمریکا و اسرائیل نگران هستند که ایران و آمریکا با توافق هسته‌ای به ماه عسل خواهند رفت. من به آن‌ها می‌گویم خیال‌تان راحت باشد. خصومت‌ها و عدم اعتماد متقابل ایران و آمریکا با یک توافق هسته‌ای مرتفع نخواهد شد و تهران و واشنگتن هم با این توافق به رختخواب نخواهند رفت.
 
این دیپلمات پیشین کشورمان خطاب به کنگره آمریکا گفت: شما یک درک اشتباه در مورد ایران دارید که هنوز هم فکر می‌کنید که با فشار و تهدید ، ایران را به زانو در خواهید آورد. اگر توافق هسته‌ای هم صورت نگیرید نه ایران و نه آمریکا از پا در نخواهند آمد و در تهران یا واشنگتن هم تغییر رژیم نخواهیم داشت. در ٣٥ سال گذشته همه راه‌های نظامی و تحریم و فشار در بالاترین سطح ممکن علیه ایران استفاده شده و امروز أعراب متحد امریکا و اسرائیل و تندروهای کنگره ناله می‌کنند که ایران از همیشه قدرتمند تَر و با نفوذتر شده است؛ لذا باید درک کنید که فشار و تحریم هرچه علیه ایران بیشتر شود ایران تهاجمی‌تر عمل خواهد کرد. اگر با ایران مثل این مذاکرات هسته‌ای با احترام و تعامل رفتار کنید، ایران را منعطف خواهید یافت.
 
موسویان در مورد اعتراضات اسرائیل به تفاهم هسته‌ای نیز با بیان این‌که «ایران و اسرائیل در سیاست هسته‌ای در پنج مورد اختلاف اساسی دارند» گفت:
 
١- ایران معاهده ان پی تی را پذیرفته و اسرائیل نمی‌پذیرد.
 
٢- ایران بمب هسته‌ای ندارد و اسرائیل ٤٠٠ بمب هسته‌ای دارد.
 
٣- ایران در ١٠ سال گذشته از تمام اعضاء آژانس بیشتر اجازه بازرسی داده و اسرائیل یک مورد هم نداده است.
 
٤- ایران بانی خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای است و اسرائیل مانع آن.
 
٥- ایران حامی عاری‌سازی خاورمیانه از کل سلاح‌های کشتار جمعی است و اسرائیل مخالف آن.
 
وی افزود: در عین حال کنگره امریکا مدعی مخالف بمب هسته‌ای، از سیاست هسته‌ای اسرائیل دفاع می‌کند و همه تحریم‌ها و فشارها را روی ایران می‌گذارد.
 
موسویان گفت کنگره باید به این سیاست‌های دوگانه خاتمه دهد. اگر اسرائیل و اعراب همین چارچوب توافق هسته‌ای را بپذیرند، خاورمیانه برأی همیشه منطقه عاری از سلاح هسته‌ای باقی خواهد ماند.


:: برچسب‌ها: حسین موسویان ، تفاهم سوییس ,
:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 20 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام

دکتر زهرا عبداللهی، مدیر دفتر بهبود تغذیه سلامت وزارت بهداشت و درمان درگفتگو باخبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: گروه غلات و نان شامل انواع نان، برنج و ماکارونی است که توصیه می‌شود بهترین نوع نان که همراه با سبوس است، مصرف شود و می‌توان گفت نان سنگک و نان جو بسیار مطلوب است.
همچنین مصرف برنج به صورت  کته چون موجب حفظ ویتامین‌های گروه B در برج می‌شود توصیه می‌شود.
 
وی ادامه داد: در مصرف نان باید توجه داشت از جوش شیرین در هنگام پخت استفاده نشده باشد که بهترین نان که بدون جوش شیرین پخت می‌شود نان سنگک است.
انواع غلات بو داده مثل برنجک، گندم برشته، ذرت بو داده می تواند میان وعده خوبی از گروه غلات باشد.
 
وی در پایان گفت: مصرف برنج همراه با انواع حبوبات مثل عدس، لوبیا، ماش و باقلا می‌تواند در تأمین پروتئین بدن بسیار موثر باشد چرا که انواع حبوبات، منابع بسیار غنی تأمین کننده پروتئین هستند.


:: برچسب‌ها: گوشت ، پروتئین ، نان ، غلات ,
:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام

"جو بایدن" معاون رییس جمهور آمریکا با صدور بیانیه ای نسبت به نامه اخیر 47 سناتور جمهوریخواه آمریکایی خطاب به مقامات ایران واکنش نشان داد.پاسخ بایدن به نامه 47 سناتور آمریکایی: در 36 سالی که در سنا بوده ام چنین چیزی ندیدم

به گزارش عصر ایران به نقل از فاکس نیوز، بایدن با انتقاد از اقدام این سناتورها در بیانیه خود تاکید کرده است: در 36 سالی که سابقه عضویت در سنای آمریکا را دارد به یاد ندارد نامه ای از سوی سناتورها خطاب به مقامات دیگر کشورها با چنین لحن و شیوه ای نگارش شده باشد.

بایدن با اشاره به اینکه این اقدام دون شان و وهن مجلس سنای آمریکا بوده است، نوشت؛ امضا کنندگان این نامه در تضعیف رییس جمهور و دور زدن قانون اساسی ایالات متحده به   من استناد کرده و به نامه من در سال 2002 - خطاب به کالین پاول وزیر امور خارجه وقت درباره پیمان مسکو- اشاره کرده اند.

گفتنی است بایدن در سال 2002 رییس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا بود و با ارسال نامه ای به کالین پاول وزیر امور خارجه دولت جورج دبلیو بوش به او هشدار داده بود پیمان کاهش سلاح های استراتژیک با روسیه (پیمان مسکو) نیازمند تایید کنگره است.

امضا کنندگان نامه سرگشاده اخیر سنا نیز در نامه خود به عنوان یک مثال به این اقدام بایدن استناد کرده اند تا اقدام خود را توجیه کنند.

بایدن گفته است:" امضا کنندگان این نامه باید بدانند اکثریت قریب به اتفاق تعهدات بین المللی ما بدون نیاز به تایید کنگره و با تصمیم رییس جمهور و قوه مجریه امضا شده است.

او افزوده است: برای مثال می توان به شناسایی دیپلماتیک جمهوری خلق چین، پایان بحران گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در ایران (بیانیه الجزایر) و معاهده پایان جنگ ویتنام اشاره کرد.

گفتنی است نامه سرگشاده 47 سناتور جمهوریخواه آمریکایی که روز گذشته خطاب به مقامات ایران منتشر شد، بازتاب گسترده ای در رسانه ها و محافل سیاسی آمریکا داشته است و بسیاری از ناظران این نامه بی سابقه را به عنوان نشانه ای از تشدید اختلافات سیاسی جمهوریخواهان و دموکرات ها بر سر رسیدن به توافق نهایی هسته ای با ایران می دانند.

نکته جالب تر این نامه آن است که با وجودی که 47 سناتور جمهوریخواه سنا آمریکا این نامه را که موضوع اصلی آن مساله ای در حوزه سیاست خارجی بوده و خطاب آن به مقامات و رهبران یک کشور خارجی است، امضا کرده اند اما امضای بسیاری از سناتورهای قدیمی و پر نفوذ از جمله "باب کورکر" رییس جمهوریخواه کمیته روابط خارجی سنا پای این نامه دیده نمی شود.



:: برچسب‌ها: نامه 47 سناتور جمهوریخواه، ، سنای آمریکا، ، توافق هسته ای ، جو بایدن ,
:: بازدید از این مطلب : 113
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
 در مستطیل سبز، سوت آغاز به معنای حرکت برای رسیدن به دروازه حریف است، در تشک کشتی وقتی نام‌آوران پنجه در پنجه هم می‌کنند، رقابت جان می‌گیرد و تلاش بی‌وقفه آغاز می‌شود، در نهایت یکطرف برنده میدان است و سوی دیگر بازنده، این الزام اجتناب‌ناپذیر رقابت برای موفقیت است، موفقیتی که در دو گانه برنده و بازنده معنی و مفهوم می‌یابد و جذابیت به خود می‌گیرد. حال سئوال اینجاست که در میدان سیاست نیز می‌توان با این حکم کلی و قالبی مشخص و ساده، برنده و بازنده یک رقابت سیاسی را مشخص کرد؟
 
به گزارش آفتاب به نقل از خرداد، «فردریش نیچه» فلیسوف سده نوزدهم جمله‌ای دارد که این پیش‌فرض‌ها را دگرگون کرده و پاسخی جالب‌توجه به سئوال پیش‌گفته می‌دهد. وی جمله‌ای دارد بدین مضمون: سیاستمدار موفق را از شمار زیاد مخالفان‌اش باید شناخت. با این نگاه موافقان بی‌شمار و موفقیت‌های فصلی و آنی در رقابت‌های سیاسی شاید در برهه‌ای و مقطعی به کار آید اما در نهایت نمی‌توان به ضرس قاطع موفقیت سیاسی و ماندگاری در صحنه پر فراز و نشیب و پرتلاطم سپهر سیاسی را بدان محدود و محصور کرد.
 
در میدان سیاست نگاه تک‌بعدی، سخت‌افزاری و مبتنی بر کشاکش‌های ظاهری و فراز و فرودهای دفعی و آنی، هیچ‌گاه پاسخگو نبوده و جان مطلب را ادا نکرده است، در میدان سیاست فکر، اندیشه و ترسیم وضعیت منطبق بر چشم‌اندازهای بلند‌مدت است که می‌تواند نقشه راهی موزون را تبیین و ترسیم کند و موفقیت نهایی و غایی را رقم بزند و تفاوت سیاستمداران را هویدا کند.
 
در ایران و سپهر سیاسی آن طی چند دهه اخیر شاید هیچ کس همانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در گردونه سیاست بالا و پایین نشده و از عرش به فرش نرفته و به ناگهان بر صدر ننشسته است. در نگاه ابتدایی و با هر شکست سهمگین منتقدان هاشمی او را تمام‌شده فرض کرده و نسخه او را پیچیده‌اند اما به ناگهان او همه معادلات و پیش‌فرض‌ها را خط زده و نام خود را با جلوتی نمایان بر تارک سیاست ایرانی درخشانده است. راز این صعود، بازگشت پرفروغ، شکستی که نه پل پیروزی بلکه ضمیمه و حلقه وصل پیرورزی بعدی بوده در چیست؟ این پیر کارآزموده سیاست چگونه اینچنین بر تلاطم‌ها فایق می‌آید یا بهتر است بگوییم چگونه با شکست‌های حساب‌شده موفقیت‌های بعدی را رقم می‌زند و آن را بخشی از پازل سیاست‌ورزی هوشمندانه خود می‌کند؟
 
این جمله کلیشه‌ای را بسیار شنیده‌ایم. شکست پلی است برای پیروزی. جمله‌ای که بیشتر رنگ و جلای احساسی دارد و برای بازیابی روانی و عدم انفعال میدانی کاربرد دارد و البته هم می‌توان با درس‌آموزی از نقاط ضعف و علت‌یابی شکست، آن را پلی برای پیروزی کرد اما در خصوص هاشمی و سیاست‌ورزی وی این نکته کمی متفاوت است و یک وجه تمایز ظریف در شکست‌های سیاستمدارانه هاشمی به چشم می‌آید.
 
هاشمی شکست را پل پیروزی نمی‌کند او گاه عامدانه، حساب‌شده و در چشم‌اندازی بلندنظرانه، شکست می‌خورد تا در وهله و جایگاهی خطیرتر پیروزی را از آن خود کند. سیاستمداری زمین فوتبال یا تشک کشتی نیست که پیروز آن در جالی تن به تن و رو در رو مشخص شده و آنکه دست‌هایش بالا می‌رود و کاپ را می‌گیرد، قهرمان بدانیم.
 
هاشمی با تجربه‌اندوزی از سال‌ها کنش سیاسی می‌داند که سیاستمدار با پیروزی در یک صحنه رقابت سیاسی نمی‌تواند در اذهان عمومی باقی بماند، او می‌داند که برای تهییج افکارعمومی و نشان‌دادن تفاوت‌ها و برانگیختن توده‌های حامی لازم است که گاه شکست خورد، لازم است که به عامه این پیام را منتقل کرد که ماندگاری تفکر اعتدالی و اصلاحی نیازمند انتخاب، گزینش و ورود تمام‌عیار آنان در انتخابات آتی و آینده است.
 
هاشمی فراتر از تبلیغات سیاسی و هیاهوهای رسانه‌ای می‌داند که ریاست خبرگان در یکسال آینده عرصه و جایگاه نقش‌آفرینی‌های مهم و تاثیرگذار نیست و انتخابات آینده خبرگان و انتخاب و گزینش مردم است که حائز اهمیت بوده و از فرصت انتخابات هیئت رئیسه خبرگان بهره می جوید تا نوع گرایش ها و نگرش ها و سلایق اکثریت خبرگان را به مردم نشان داده و آنان را برای گرایش و گزینش های حساس و خطیر آینده آماده کند.
 
در نگاه اولیه شاید انتخابات امروز هیئت رئیسه خبرگان شکستی دیگر را در کارنامه سیاست‌ورزی هاشمی که مملو از این فراز و فرودهاست ثبت و ضبط کرده باشد، نکته‌ای که هاشمی هیچ‌گاه از آن ابا و ترسی نداشته است اما در نگاه بلندمدت می‌توان گفت هاشمی از این روزنه بهره برده تا گرایش‌ها و نگرش‌ها در مجلس خبرگان که کم‌تر نیز اخباری از آن به بیرون درز می‌یابد را در برابر عموم ترسیم کرده و قضاوت را برای گرانیگاه‌های حساس پیش‌رو به مردم واگذارد.
 
ریاست خبرگان در دوره یکساله باقیمانده به لحاظ وزن و اعتبار سیاسی برای هاشمی که کوله‌باری از سوابق گرانسنگ در سمت‌های حساس و کلیدی را بر عهده داشته، نمی‌تواند چندان حائز اهمیت باشد به خصوص که وی در قامت ریاست مجمع تشخیص مشغله‌های فراوانی دارد و از طرف دیگر او با آن عقبه و سابقه در قامت عضو مجلس خبرگان کارایی و کارکردهای ویژه خود را دارد و نیازی به ریاست بر مجلس خبرگان برای تحقق این کارکردها نیست، او در واقع به این صحنه آمد، شکست را پذیرفت تا پیام خود را منتقل کرده و پیروزی بعدی را از همین امروز در اسفند ماه سال 93 نه اسفند 94 رقم بزند. 
 
به گزارش آفتاب به نقل از خرداد، «فردریش نیچه» فلیسوف سده نوزدهم جمله‌ای دارد که این پیش‌فرض‌ها را دگرگون کرده و پاسخی جالب‌توجه به سئوال پیش‌گفته می‌دهد. وی جمله‌ای دارد بدین مضمون: سیاستمدار موفق را از شمار زیاد مخالفان‌اش باید شناخت. با این نگاه موافقان بی‌شمار و موفقیت‌های فصلی و آنی در رقابت‌های سیاسی شاید در برهه‌ای و مقطعی به کار آید اما در نهایت نمی‌توان به ضرس قاطع موفقیت سیاسی و ماندگاری در صحنه پر فراز و نشیب و پرتلاطم سپهر سیاسی را بدان محدود و محصور کرد.
 
در میدان سیاست نگاه تک‌بعدی، سخت‌افزاری و مبتنی بر کشاکش‌های ظاهری و فراز و فرودهای دفعی و آنی، هیچ‌گاه پاسخگو نبوده و جان مطلب را ادا نکرده است، در میدان سیاست فکر، اندیشه و ترسیم وضعیت منطبق بر چشم‌اندازهای بلند‌مدت است که می‌تواند نقشه راهی موزون را تبیین و ترسیم کند و موفقیت نهایی و غایی را رقم بزند و تفاوت سیاستمداران را هویدا کند.
 
د
 در مستطیل سبز، سوت آغاز به معنای حرکت برای رسیدن به دروازه حریف است، در تشک کشتی وقتی نام‌آوران پنجه در پنجه هم می‌کنند، رقابت جان می‌گیرد و تلاش بی‌وقفه آغاز می‌شود، در نهایت یکطرف برنده میدان است و سوی دیگر بازنده، این الزام اجتناب‌ناپذیر رقابت برای موفقیت است، موفقیتی که در دو گانه برنده و بازنده معنی و مفهوم می‌یابد و جذابیت به خود می‌گیرد. حال سئوال اینجاست که در میدان سیاست نیز می‌توان با این حکم کلی و قالبی مشخص و ساده، برنده و بازنده یک رقابت سیاسی را مشخص کرد؟
 
به گزارش آفتاب به نقل از خرداد، «فردریش نیچه» فلیسوف سده نوزدهم جمله‌ای دارد که این پیش‌فرض‌ها را دگرگون کرده و پاسخی جالب‌توجه به سئوال پیش‌گفته می‌دهد. وی جمله‌ای دارد بدین مضمون: سیاستمدار موفق را از شمار زیاد مخالفان‌اش باید شناخت. با این نگاه موافقان بی‌شمار و موفقیت‌های فصلی و آنی در رقابت‌های سیاسی شاید در برهه‌ای و مقطعی به کار آید اما در نهایت نمی‌توان به ضرس قاطع موفقیت سیاسی و ماندگاری در صحنه پر فراز و نشیب و پرتلاطم سپهر سیاسی را بدان محدود و محصور کرد.
 
در میدان سیاست نگاه تک‌بعدی، سخت‌افزاری و مبتنی بر کشاکش‌های ظاهری و فراز و فرودهای دفعی و آنی، هیچ‌گاه پاسخگو نبوده و جان مطلب را ادا نکرده است، در میدان سیاست فکر، اندیشه و ترسیم وضعیت منطبق بر چشم‌اندازهای بلند‌مدت است که می‌تواند نقشه راهی موزون را تبیین و ترسیم کند و موفقیت نهایی و غایی را رقم بزند و تفاوت سیاستمداران را هویدا کند.
 
در ایران و سپهر سیاسی آن طی چند دهه اخیر شاید هیچ کس همانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در گردونه سیاست بالا و پایین نشده و از عرش به فرش نرفته و به ناگهان بر صدر ننشسته است. در نگاه ابتدایی و با هر شکست سهمگین منتقدان هاشمی او را تمام‌شده فرض کرده و نسخه او را پیچیده‌اند اما به ناگهان او همه معادلات و پیش‌فرض‌ها را خط زده و نام خود را با جلوتی نمایان بر تارک سیاست ایرانی درخشانده است. راز این صعود، بازگشت پرفروغ، شکستی که نه پل پیروزی بلکه ضمیمه و حلقه وصل پیرورزی بعدی بوده در چیست؟ این پیر کارآزموده سیاست چگونه اینچنین بر تلاطم‌ها فایق می‌آید یا بهتر است بگوییم چگونه با شکست‌های حساب‌شده موفقیت‌های بعدی را رقم می‌زند و آن را بخشی از پازل سیاست‌ورزی هوشمندانه خود می‌کند؟
 
این جمله کلیشه‌ای را بسیار شنیده‌ایم. شکست پلی است برای پیروزی. جمله‌ای که بیشتر رنگ و جلای احساسی دارد و برای بازیابی روانی و عدم انفعال میدانی کاربرد دارد و البته هم می‌توان با درس‌آموزی از نقاط ضعف و علت‌یابی شکست، آن را پلی برای پیروزی کرد اما در خصوص هاشمی و سیاست‌ورزی وی این نکته کمی متفاوت است و یک وجه تمایز ظریف در شکست‌های سیاستمدارانه هاشمی به چشم می‌آید.
 
هاشمی شکست را پل پیروزی نمی‌کند او گاه عامدانه، حساب‌شده و در چشم‌اندازی بلندنظرانه، شکست می‌خورد تا در وهله و جایگاهی خطیرتر پیروزی را از آن خود کند. سیاستمداری زمین فوتبال یا تشک کشتی نیست که پیروز آن در جالی تن به تن و رو در رو مشخص شده و آنکه دست‌هایش بالا می‌رود و کاپ را می‌گیرد، قهرمان بدانیم.
 
هاشمی با تجربه‌اندوزی از سال‌ها کنش سیاسی می‌داند که سیاستمدار با پیروزی در یک صحنه رقابت سیاسی نمی‌تواند در اذهان عمومی باقی بماند، او می‌داند که برای تهییج افکارعمومی و نشان‌دادن تفاوت‌ها و برانگیختن توده‌های حامی لازم است که گاه شکست خورد، لازم است که به عامه این پیام را منتقل کرد که ماندگاری تفکر اعتدالی و اصلاحی نیازمند انتخاب، گزینش و ورود تمام‌عیار آنان در انتخابات آتی و آینده است.
 
هاشمی فراتر از تبلیغات سیاسی و هیاهوهای رسانه‌ای می‌داند که ریاست خبرگان در یکسال آینده عرصه و جایگاه نقش‌آفرینی‌های مهم و تاثیرگذار نیست و انتخابات آینده خبرگان و انتخاب و گزینش مردم است که حائز اهمیت بوده و از فرصت انتخابات هیئت رئیسه خبرگان بهره می جوید تا نوع گرایش ها و نگرش ها و سلایق اکثریت خبرگان را به مردم نشان داده و آنان را برای گرایش و گزینش های حساس و خطیر آینده آماده کند.
 
در نگاه اولیه شاید انتخابات امروز هیئت رئیسه خبرگان شکستی دیگر را در کارنامه سیاست‌ورزی هاشمی که مملو از این فراز و فرودهاست ثبت و ضبط کرده باشد، نکته‌ای که هاشمی هیچ‌گاه از آن ابا و ترسی نداشته است اما در نگاه بلندمدت می‌توان گفت هاشمی از این روزنه بهره برده تا گرایش‌ها و نگرش‌ها در مجلس خبرگان که کم‌تر نیز اخباری از آن به بیرون درز می‌یابد را در برابر عموم ترسیم کرده و قضاوت را برای گرانیگاه‌های حساس پیش‌رو به مردم واگذارد.
 
ریاست خبرگان در دوره یکساله باقیمانده به لحاظ وزن و اعتبار سیاسی برای هاشمی که کوله‌باری از سوابق گرانسنگ در سمت‌های حساس و کلیدی را بر عهده داشته، نمی‌تواند چندان حائز اهمیت باشد به خصوص که وی در قامت ریاست مجمع تشخیص مشغله‌های فراوانی دارد و از طرف دیگر او با آن عقبه و سابقه در قامت عضو مجلس خبرگان کارایی و کارکردهای ویژه خود را دارد و نیازی به ریاست بر مجلس خبرگان برای تحقق این کارکردها نیست، او در واقع به این صحنه آمد، شکست را پذیرفت تا پیام خود را منتقل کرده و پیروزی بعدی را از همین امروز در اسفند ماه سال 93 نه اسفند 94 رقم بزند. 
ر ایران و سپهر سیاسی آن طی چند دهه اخیر شاید هیچ کس همانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در گردونه سیاست بالا و پایین نشده و از عرش به فرش نرفته و به ناگهان بر صدر ننشسته است. در نگاه ابتدایی و با هر شکست سهمگین منتقدان هاشمی او را تمام‌شده فرض کرده و نسخه او را پیچیده‌اند اما به ناگهان او همه معادلات و پیش‌فرض‌ها را خط زده و نام خود را با جلوتی نمایان بر تارک سیاست ایرانی درخشانده است. راز این صعود، بازگشت پرفروغ، شکستی که نه پل پیروزی بلکه ضمیمه و حلقه وصل پیرورزی بعدی بوده در چیست؟ این پیر کارآزموده سیاست چگونه اینچنین بر تلاطم‌ها فایق می‌آید یا بهتر است بگوییم چگونه با شکست‌های حساب‌شده موفقیت‌های بعدی را رقم می‌زند و آن را بخشی از پازل سیاست‌ورزی هوشمندانه خود می‌کند؟
 
این جمله کلیشه‌ای را بسیار شنیده‌ایم. شکست پلی است برای پیروزی. جمله‌ای که بیشتر رنگ و جلای احساسی دارد و برای بازیابی روانی و عدم انفعال میدانی کاربرد دارد و البته هم می‌توان با درس‌آموزی از نقاط ضعف و علت‌یابی شکست، آن را پلی برای پیروزی کرد اما در خصوص هاشمی و سیاست‌ورزی وی این نکته کمی متفاوت است و یک وجه تمایز ظریف در شکست‌های سیاستمدارانه هاشمی به چشم می‌آید.
 
هاشمی شکست را پل پیروزی نمی‌کند او گاه عامدانه، حساب‌شده و در چشم‌اندازی بلندنظرانه، شکست می‌خورد تا در وهله و جایگاهی خطیرتر پیروزی را از آن خود کند. سیاستمداری زمین فوتبال یا تشک کشتی نیست که پیروز آن در جالی تن به تن و رو در رو مشخص شده و آنکه دست‌هایش بالا می‌رود و کاپ را می‌گیرد، قهرمان بدانیم.
 
هاشمی با تجربه‌اندوزی از سال‌ها کنش سیاسی می‌داند که سیاستمدار با پیروزی در یک صحنه رقابت سیاسی نمی‌تواند در اذهان عمومی باقی بماند، او می‌داند که برای تهییج افکارعمومی و نشان‌دادن تفاوت‌ها و برانگیختن توده‌های حامی لازم است که گاه شکست خورد، لازم است که به عامه این پیام را منتقل کرد که ماندگاری تفکر اعتدالی و اصلاحی نیازمند انتخاب، گزینش و ورود تمام‌عیار آنان در انتخابات آتی و آینده است.
 
هاشمی فراتر از تبلیغات سیاسی و هیاهوهای رسانه‌ای می‌داند که ریاست خبرگان در یکسال آینده عرصه و جایگاه نقش‌آفرینی‌های مهم و تاثیرگذار نیست و انتخابات آینده خبرگان و انتخاب و گزینش مردم است که حائز اهمیت بوده و از فرصت انتخابات هیئت رئیسه خبرگان بهره می جوید تا نوع گرایش ها و نگرش ها و سلایق اکثریت خبرگان را به مردم نشان داده و آنان را برای گرایش و گزینش های حساس و خطیر آینده آماده کند.
 
در نگاه اولیه شاید انتخابات امروز هیئت رئیسه خبرگان شکستی دیگر را در کارنامه سیاست‌ورزی هاشمی که مملو از این فراز و فرودهاست ثبت و ضبط کرده باشد، نکته‌ای که هاشمی هیچ‌گاه از آن ابا و ترسی نداشته است اما در نگاه بلندمدت می‌توان گفت هاشمی از این روزنه بهره برده تا گرایش‌ها و نگرش‌ها در مجلس خبرگان که کم‌تر نیز اخباری از آن به بیرون درز می‌یابد را در برابر عموم ترسیم کرده و قضاوت را برای گرانیگاه‌های حساس پیش‌رو به مردم واگذارد.
 
ریاست خبرگان در دوره یکساله باقیمانده به لحاظ وزن و اعتبار سیاسی برای هاشمی که کوله‌باری از سوابق گرانسنگ در سمت‌های حساس و کلیدی را بر عهده داشته، نمی‌تواند چندان حائز اهمیت باشد به خصوص که وی در قامت ریاست مجمع تشخیص مشغله‌های فراوانی دارد و از طرف دیگر او با آن عقبه و سابقه در قامت عضو مجلس خبرگان کارایی و کارکردهای ویژه خود را دارد و نیازی به ریاست بر مجلس خبرگان برای تحقق این کارکردها نیست، او در واقع به این صحنه آمد، شکست را پذیرفت تا پیام خود را منتقل کرده و پیروزی بعدی را از همین امروز در اسفند ماه سال 93 نه اسفند 94 رقم بزند. 


:: برچسب‌ها: آيت‌الله هاشمی رفسنجانی ، انتخابات ، مجلس خبرگان رهبری ,
:: بازدید از این مطلب : 85
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که روز دوشنبه برای انجام یک سخنرانی در دانشگاه شیراز به این شهر سفر کرده بود، در فرودگاه شیراز مورد حمله افراد موتورسوار و لباس‌شخصی قرار گرفت. این افراد با چوب و سنگ به خودروی وی حمله کردند. مهاجمان همچنین شیشه‌های خودروی این نماینده مجلس را شکستند. به گزارش آفتاب، این نماینده مجلس شورای اسلامی، جزئیات این حادثه را در اختیار رسانه‌ها قرار داده است که در ادامه می‌خوانید: حدود بیست روز بود که انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز با ارسال دعوتنامه اصرار بر ایراد سخنرانی بنده در آن دانشگاه داشت. با وجود مشغله زیاد و کارهای عقب‌مانده سرانجام دعوت آنها را برای هفته‌ای که مجلس جلسه علنی نداشت پذیرفتم. آنها مجوز این سخنرانی را هم برای من فکس کردند. موضوع سخنرانی «اسلام و آزادی» بود و بنا داشتم وضعیت افتخارآمیز آزادی تفکر و آزادی بیان در طول تاریخ اسلام و نیز تفاوت نگاه اسلامی و نگاه غربی به مسئله آزادی را تشریح کنم. ساعت 4.5 بعدازظهر روز دوشنبه 18 اسفند وارد فرودگاه شیراز شدم. طبق معمول چند تن از دانشجویان دعوت‌کننده به استقبال آمدند و از سالن فرودگاه خارج شدیم. دیدم آنها اصرار دارند که با یک تاکسی زردرنگ برویم. ظاهراً متوجه شده بودند که عده‌ای می‌خواهند آسیب برسانند، می‌خواستند خودروی ما شناسایی نشود. من متوجه ماجرا نبودم و در فکر مطالب سخنرانی بودم. حدود صد متر که جلو آمدیم دیدم عده‌ای بین سی تا چهل نفر روبروی ما هستند و یک نفر خود را روی کاپوت خودرو انداخت. راننده به هر زحمتی بود او را رد کرد ولی کمی جلوتر سنگ و آجر و گوجه‌فرنگی بود که به سمت ما می‌‌آمد. شیشه عقب و شیشه‌های دو طرف خودرو کاملا خرد و پودر شد و ذرات آن به سر و صورت و دست ما پاشید و برخی فرو رفت. گاز فلفل هم سلاح دیگر آنها بود که از نزدیک استفاده کردند و حدود یک دقیقه نفسم بند آمده بود. اگر یکی از آن ضربات آجر و سنگ به من اصابت کرده بود معلوم نبود که اکنون زنده بودم. ظاهرا به قصد کشتن یا ناقص کردن آمده بودند. راننده به هر ترتیب بود از میان آنها گریخت اما آنها با موتورهای سنگین و یک وانت ما را تعقیب می‌کردند و باز سنگ و اشیاء دیگر و دشنامهای ناموسی و کلماتی مانند «حرامزاده» بود که به سمت ما می‌آمد. راننده ناچار وارد کلانتری 20 گل‌سرخ شیراز شد. ما خیال می‌کردیم الان نیروهای کلانتری این افراد را بازداشت می‌کنند ولی دیدیم هیچ عکس‌العملی نشان ندادند و فقط از ورود آنها به کلانتری جلوگیری کردند. ظاهراً یک اصل پذیرفته شده بود که این افراد که از تجهیزاتشان مانند موتورهای سنگین و گاز فلفل معلوم بود از کجا دستور گرفته‌اند در این گونه کارها آزادند و کسی حق مزاحمت برای آنها ندارد مگر این که فرد مورد تهاجم از شدت ضربات از دنیا برود. جالب است که یکی از مقامات ارشد آن کلانتری می‌گفت با وجود فناوری جدید که از داخل خانه هم می‌شود به صورت ویدئو کنفرانس برای دانشجویان صحبت کرد چه اصراری به برگزاری این گونه جلسات است. گفتم من که عشق سخنرانی ندارم، آنها به اصرار دعوت کردند من هم پذیرفتم و اکنون باید به وعده خود وفا کنم. به رئیس کلانتری گفتم شما به جای تلاش برای لغو سخنرانی، الان که اینها در دسترس شما هستند بازداشتشان کنید تا مجازات شوند. اگر یک بار این کار را بکنید دیگر این رذالتها تکرار نمی‌شود. گفت ما اطلاعات و عکس همه آنها را داریم، ‌بعدا همه‌شان را بازداشت می‌کنیم؛ و من منتظر بازداشت آنها هستم! این در حالی بود که می‌گفتند حدود هزار دانشجوی انجمن فرهنگ و سیاست و بسیج دانشجویی و غیره در سالن سخنرانی منتظر ورود من هستند. یکی از مسئولان امنیتی گفت ما احتمال این وضع را می‌دادیم. گفتم پس چرا تمهیدات لازم را برای حفظ امنیت فراهم نکردید یا لااقل زمانی که در تهران بودم به من اطلاع ندادید. امیدم از نیروی انتظامی ناامید شد. به امید مسئولان اجرایی استان بودم که آنها با دستور مناسب، آن اراذل را بازداشت و راه برگزاری مراسم را هموار و اینجانب را تحت‌الحفظ به دانشگاه ببرند. اما از تماسهایی که گرفته می‌شد فهمیدم که آنها درست برعکس عمل می‌کنند یعنی اولا همت و تصمیم اصلی آنها این است که به هر ترتیب شده آن جلسه سخنرانی دارای مجوز برگزار نشود و ثانیا هیچ کاری به کار مهاجمان نداشتند و آنها برای هر اقدامی آزاد بودند. اینجا بود که شمه‌ای از تدبیر دولت یازدهم را درک کردم. خلاصه مقامات دولتی و انتظامی همه تلاش می‌کردند که سخنرانی انجام نشود و از آن سو غبار ناراحتی و کدورتی بر دل مهاجمانی که برخی از آنها در اطراف کلانتری بودند ننشیند. سرانجام از طرف استانداری در سالن سخنرانی به دروغ اعلام شد که آقای مطهری به تهران بازگشتند تا جمعیت متفرق شود. به هرحال بعد از حدود 3 ساعت چون لباسم پر از خاک و گل و غیره شده بود یک دست کت و شلوار آوردند تا لباسم را عوض کنم - و البته آن کت و شلوار را پس خواهم فرستاد - و آنگاه راهی فرودگاه برای بازگشت به تهران شدیم. در راه بازگشت بی‌اختیار به یاد سخن امام(ره) بودم که فرمود در جمهوری اسلامی حتی کمونیست‌ها آزادند که حرف خود را بزنند، و سخن شهید مطهری که فرمود در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی می‌توانند فعالیت داشته باشند مشروط به این که با تابلوی خودشان فعالیت کنند، و یاد تأکید دلسوزانه رهبر انقلاب بر کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها افتادم و از جهالت آن افراد و منافقان زیرکی که این جاهلان را ابزار نیل به اهداف خود قرار می‌دهند تأسف خوردم. به مسئولان استانی و انتظامی شیراز گفتم اگر قرار بر زورآزمایی اجتماعی است بفرمایید تا من هم هوادارانم را به خیابانها فرا بخوانم، در آن صورت این اراذل یک لقمه آنها خواهند بود. به رئیس جمهور محترم عرض می‌کنم فکری به حال استان فارس بکنند و البته نتیجه بده و بستان در معرفی وزیر کشور به مجلس بهتر از این نمی‌شود و این حوادث نتیجه آن تصمیم غلط است. از دانشجویان محترم دانشگاه شیراز نیز به جای استانداری و نیروی انتظامی فارس عذرخواهی می‌کنم و بدانند که آفتاب پشت ابر نخواهد ماند. والسلام علی مطهری 19/12/93

:: برچسب‌ها: علی مطهری ,
:: بازدید از این مطلب : 105
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
سال های درازی است که ایران از ساختار ملوک الطوایفی دور شده است و این گونه نیست که هر کسی در هر گوشه ای از کشور، قوانین و مقررات خاص خودش را داشته باشد.
عصرایران - ابتدا این خبر را بخوانید: 
 
« امام جمعه مشهد گفت: کنسرت موسیقی، مطرب بازی است و چون تمام شهر مشهد حرم امام رضا (ع) است لذا برگزاری کنسرت در مشهد، مطرب بازی در حرم آن حضرت است. 
  
به گزارش ایرنا آیت الله سیداحمد علم الهدی در خطبه های نماز جمعه مشهد در حرم مطهر رضوی (ع) افزود: پیامبر اکرم (ص) با بیان عبارت 'بین الجبلین روضه من ریاض الجنه' حدود حرم حضرت امام رضا (ع) را بین دو کوه تعیین کردند لذا محدوده حرم تنها زیر گنبد حرم مطهر رضوی و سقف رواقها و مساجد آن نیست. 
  
وی اظهار کرد: این که می گویم در مشهد کنسرت برگزار نشود از باب اعمال قدرت و دستور نیست بلکه حرف طلبگی من است چون ما با موسیقی مساله ای نداریم و در این زمینه هم هر کس پیرو مرجع تقلید خود است، اما کنسرت، مطرب بازی است. 
  
امام جمعه مشهد افزود: در حمایت از این ناهنجاری خبرگزاری 'دویچه وله' آلمان اعلام کرد که برخی مسوولان محلی وابسته به رهبری ایران با آزادی هنر مخالفت می کنند که اگر مقصود آنها، من هستم به نظر من این بی بند و باری و مطرب بازی است. 
  
آیت الله علم الهدی ادامه داد: کسانی که به دنبال برگزاری کنسرت هستند بدانند که حامی و طرفدار آنان آلمانی است که به صدام، تجهیزات شیمیایی داد تا رزمندگان ما را بکشد، و اکنون همان آلمان از برگزاری کنسرت موسیقی در مشهد حمایت می کند. 
  
وی اظهار کرد: این که در گوشه ای از مشهد کنسرت موسیقی برگزار بشود یا نشود، چه ربطی به آلمان دارد. 
  
وی افزود: ما نمی خواهیم برخی عزیزان را بدنام کنیم و بگوییم با آن طرف آب در ارتباطند اما انجام این کارها ناخواسته دست آنها را در دست دشمنی قرار می دهد که حاضر است با سلاح شیمیایی ما را خفه کند. » 
  
  درباره سخنان آیت الله علم الهدی، نکات زیر قابل تأمل است: 
 
1 - در این که ایشان دغدغه دین دارد و از این منظر مانع از برگزاری کنسرت در شهر مشهد می شود، تردیدی نیست. این نکته هم قابل ستایش است که آیت الله علم الهدی، بی پرده و صریح سخن می گوید و دیدگاه هایش را به معرض نقد می گذارد. 
 
2 - طبیعتاً آیت الله علم الهدی، تنها فردی نیست که دغدغه دین دارد. اکثر ما، هر کدام در مرتبه ای از دغدغه مندی برای دینی هستیم که از آن پیروی می کنیم.  
بنابراین، دین و دغدغه داشتن برای آن، در انحصار کسی نیست و حتماً جناب ایشان هم با این سخن موافق اند. 

لذا از سر دغدغه مندی برای دین، به تصریح و تأکید خدمت ایشان و سایر عزیزانی که مانند ایشان فکر می کنند، عرض می کنیم که دین را ، نه برگزاری یک کنسرت موسیقی در یک سالن در گوشه ای از یک شهر در یک ساعت مشخص، که "سخت گرفتن بر مردم به نام دین" ، به خطر می اندازد. 
 
ای کاش می شد دریافت که چند نفر با برگزار نشدن کنسرت در مشهد، ایمان شان قوی تر شده و چند نفر پس از مواجهه با قرائت سخت گیرانه از دین، بدان بدبین شده اند. 
 
حضرت آیت الله! 
قسم به همان پیامبری که ما و شما افتخار پیروی اش را داریم، مردم و به ویژه جوانان و نوجوانان، نیاز به تفریح دارند و یکی از این تفریحات نیز موسیقی و کنسرت است و وقتی می بینند شما به نام دین، مانع شان می شوید، نه فقط از شما که لباس دین پوشیده اید ، که از اصل دین ، دور می شوند. 
همه که آن قدر قدرت تمیز و تفکیک ندارند که بتوانند خطای احتمالی منادیان دین را از اصل دین، تفکیک کنند. 
 
امام جمعه محترم مشهد! 
چندی پیش حضرت آیت الله وحید خراسانی که از مراجع تقلید بنام در قم هستند، با اشاره به این که "کلیساهای خانگی" غوغا می کنند، هشدار دادند که جوانان مسلمان در حال گرویدن به مسیحیت هستند و حتی خبر دادند که در شهر قم نیز جوانانی از اسلام عدول کرده و مسیحی شده اند و تصریح کردند که آمار این ها را در اختیار دارند(+)
 
حتی اگر سخن ما را نپذیرید، سخن این مرجع تقلید شیعه را که باید بپذیرید.
فکر می کنید چه چیزی باعث این وضعیت شده است که حتی در شهری مانند قم که مهد تشیع و مرکز حوزه های علمیه شیعیان است، جوانانی از دین اسلام و مذهب شیعه رویگردان شده و مسیحی شده اند؛ حال بماند بهائیت و بی دینی مطلق و ... که این ها حکایت خاص خودشان را دارند. 

درست است که پای مبلغان مسیحی در میان است، اما مگر در طول تاریخ مبلغان مسیحی فعال نبوده اند؟ آیا جز این است که برخی سوء عملکردها ، تنگ نظری ها و تفسیرهای سختگیرانه از اسلام و عرصه را به نام دین بر جوانان تنگ کردن، باعث این وضعیت اسفناک شده است؟

همه جوانان که مانند حضرتعالی، مستظهر به آموزه های متقن دینی و ایمان قوی نیستند. 
 
با خود اندیشه کنید که اگر بخشی از کارها و تصمیمات و سخنان شما، در رویگردانی برخی جوانان از دین مؤثر بوده باشد، چه پاسخی برای آن دنیای تان دارید؟  

شما به عنوان یک عالم دینی که نگران دین مردم هستید، حتماً نگران آخرت خودتان هم هستید.  
پیشنهاد جدی این است که در این باره به نظر متخصصان جامعه شناسی مراجعه کنید و از آنها بخواهید تحقیقی در این زمینه انجام دهند که سختگیری های صورت گرفته چه اثری بر دینداری مردم و مشخصاً جوانان دارد ؟ و بر همان اساس عمل کنید.  
 
3 - در این کشور، نظام یکپارچه جمهوری اسلامی برپا شده است که تحت نظر رهبری و طبق قوانین مصوب ، اداره می شود. سال های درازی است که ایران از ساختار ملوک الطوایفی دور شده است و این گونه نیست که هر کسی در هر گوشه ای از کشور، قوانین و مقررات خاص خودش را داشته باشد. 
 
طبق قوانین جمهوری اسلامی که به فتوای امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب تقید به آنها واجب شرعی نیز هست، گروه های هنری مجاز، می توانند با کسب مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در چارچوب مقررات موضوعه، در همه شهرهای ایران برنامه های هنری ، از جمله کنسرت برگزار کنند. نیروی انتظامی نیز موظف به تأمین امنیت آنهاست. 

بنابراین، نمی توان مردم شهر بزرگ و هنردوستی مانند مشهد را از یکی از مظاهر هنر محروم کرد که تحمیل چنین محرومیتی بر یک جمعیت 3 میلیون و 200 هزار نفری خلاف قوانین لازم الاجرای نظام جمهوری اسلامی است.
گیریم که عده ای از این جمعیت میلیونی، کنسرت دوست نداشته باشند ؛ می توانند نروند. 
اگر قرار باشد که در هر شهری، هر مقامی نظر خود را تحمیل کند که سنگ روی سنگ بند نمی شود. 
 
«من به بسياري از شما علاقه دارم و ميل دارم كه همه به قانون عمل كنند و همه در جاي خود باشند و چنانچه اين‌طور نباشد،‌ مسئله طور ديگر خواهد شد.(صحيفه امام جلد ۱۴ صفحه ۴۱۵)» 
 
4 - این که جناب آقای علم الهدی ، کنسرت را مترادف با بی بند و باری و مطرب بازی دانسته ، بی تردید اهانت به هنرمندان این عرصه است که با حفظ همه اصول شرعی و قانونی، هنر موسیقی را در کشور زنده نگه داشته اند و کنسرت برگزار می کنند.
همچنین اتهام سنگینی است به مسوولان کشور در شهرهای مختلف که کنسرت برگزار می کنند. آیا به نظر ایشان، در سایر شهرهای کشور، نظام جمهوری اسلامی مرتکب بی بندباری می شود؟! بله ، می توان در کنسرتی مرتکب بی بند و باری شد کما این که در نظام بانکی و رانندگی و ورزش و ... هم همین طور است و حتی می توان در سخن گفتن هم مرتکب چنین فعلی شد. ولی آیا می توان همه این ها را موصوف به بندوباری کرد؟! 
 
توجه جناب ایشان را به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره موسیقی و مشخصاً کنسرت جلب می نماییم تا در جایگاه نمایندگی رهبری در استان، خلاف دیدگاه های ایشان سخن نگویند:
"هیچ ویژگی غرب ، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند . در عین حال ، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه ، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها ، مقوله موسیقی است . درست است که در غرب ، موسیقی های منحط وجود دارد . اما در همان نقطه از جهان ، از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است ؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن ، انسان عارف واقف خردمند ، می تواند بلیت تهیه کند ، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی ، از آن لذت ببرد . در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده ، کم نبوده است . غرب برخوردار از چنین ویژگی ای نیز بوده و هست." (رهبر معظم انقلاب در بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی - 9 مرداد 1375) 
 
5 -  قاعده طلایی «حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة» چیزی نیست که با نظرات شخصی و حتی به تعبیر امام جمعه محترم مشهد، با دیدگاه های "طلبگی" ، تغییر کند.
موسیقی و کنسرت، فی نفسه حرام نیست مگر این که از حدود شرعی تجاوز کند ، درست مانند این که رانندگی، امری قانونی است مگر این که از سرعت مجاز تجاوز شود. 
 
این سخن رهبری را بخوانید: آن چیزی که در اسلام حرام است ، غناست نه موسیقی . موسیقی هر آهنگ و صدایی است که از حنجره یا از وسیله ای ، به یک شکل حساب شده بیرون می آید. (سخنان رهبری پس از اجرای برنامه سرود خوانی در استانداری شیراز - 7 آذر 1366)  
 این سخن رهبری را هم بخوانید: غنا که در شرع اسلام حرام است ، اشاره به شکل ندارد ؛ بلکه اشاره به محتوا می کند . اصلاً وقتی می خواهید دنبال غنا بگردید ، آن آهنگ را از لحاظ شکل مطالعه نکنید تا بگویید حرام است یا حلال است ؛ بلکه آهنگ را به لحاظ محتوا مطالعه کنید . یعنی غنا یک امر محتوایی است ، نه یک امر قالبی. (در دیدار اعضای واحد فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی - 26 بهمن 1360). 
 
اگر موسیقی و کنسرت حرام است و نظر ولی فقیه نیز بر حرام بودن شان است، باید در کل کشور به طور کامل ممنوع شود نه در یک شهر خاص. در صدا و سیما نیز باید پخش موسیقی متوقف شود زیرا همان افرادی که کنسرت برگزار می کنند در صدا و سیما نیز می خوانند! 
اما اگر حرام نیست، نه آیت الله علم الهدی و نه هیچ مقام دیگری، حق قانونی و شرعی برای حرام کردن "حلال محمد(ص)" ندارد کما این که کسی حق حلال کردن حرام را ندارد. 
 
6 - آیت الله علم الهدی ممنوع کردن برگزاری کنسرت را مستند می کند به روایتی درباره مشهد که  "بین الجبلین روضه من ریاض الجنه" و نتیجه می گیرد که  حدود حرم حضرت امام رضا (ع) کل شهر مشهد است نه فقط زیر گنبد حرم مطهر رضوی و سقف رواقها و مساجد آن. 
این که این روایت چقدر سندیت دارد، امری تخصصی است که متخصصان باید درباره اش توضیح دهند. اما این که از این روایت نتیجه گرفته شده که نباید در مشهر کنسرت برگزار شود، از عجائب است! 
استدلال امام جمعه محترم مشهد، بر دو پایه استوار است:  
- کل مشهد حرم امام رضا(ع) است  
- کنسرت یعنی بی بند و باری 
و نتیجه گرفته که در حرم که نباید مرتکب بی بند و باری شد! 
 
در این باره می توان گفت که اگر کل مشهد، حرم مطهر فرض شود، نباید کلی کارهای دیگر نیز در مشهد انجام داد و باید کلی جاها تعطیل شود و کنسرت فقط یکی شان است: از اماکن ورزشی مانند زمین های فوتبال و استخرها گرفته تا دستشویی و حمام های خانگی و عمومی؛ حتی کسی نباید در صدا و سیمای خراسان رضوی نیز موسیقی ضبط کند چرا که -طبق اظهار نظر امام جمعه- داخل حرم است! 
چنین استدلالی ، عقلاً مطرود است. 
گذشته از این، کنسرت، همان طور که پیشتر نیز گفتیم، بی بند و باری نیست و این فرض نیز مانند فرض قبلی، نادرست است. 
 
بنابراین، اتفاق افتادن امری مشروع و قانونی در شهری که مردمانش مانند همه مردم دنیا، نیاز به موسیقی دارند، نه تنها هیچ حرمتی را هتک نمی کند بلکه به مردم و جوانان این اجازه را می دهد که در مجاورت حرم مطهر، خواسته هایشان را تحقق بخشند و لذت مشروع ببرند. 
 
با این اوصاف از ایشان انتظار می رود به خاطر دین هم که شده، اندکی با خود خلوت کنند و ببینند که این سخت گیری بر جوانان مشهدی، آن هم به اسم دین و حرم و امام رضا(ع)، آیا آنان را به دین و حرم و امام رضا(ع) نردیک تر می کند یا دورتر؟! 
 
7 - متهم کردن کسانی که خواهان تحقق یک حق قانونی و شرعی در شهرشان هستند به همدستی با دشمنان و مشخصاً به همدستی با آلمان، رویکردی غیرمنصفانه است که از امام جمعه ای که باید متصف به وصف "عدالت" باشد بعید است.  
 البته که برگزاری کنسرت در "گوشه ای از مشهد" ، ربطی به آلمان ندارد ولی آیا برگزاری کنسرت در "گوشه ای از مشهد" به مردم این شهر نیز ربطی ندارد که آقایان بر اساس سلائق خاص خودشان درباره شان تصمیم می گیرند و مردم را از حق قانونی و شرعی شان محروم می کنند؟ 
   
بعد از تحریر: 
تصور کنید که اگر پیامبر اعظم حضرت محمد(ص)، می خواستند اسلام را با سخت گیری بر مردم عرضه کنند ؛ آیا در چنان فرضی دین اسلام از محدوده مکه خارج می شد؟!  
 

 



:: برچسب‌ها: علم الهدی ، موسیقی ، کنسرت ,
:: بازدید از این مطلب : 98
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام

خبرآنلاین در ادامه می‌نویسد: صادق خرازی در سپهر سیاسی ایران پدیده منحصر به فردی به شمار می رود. هم به اصلاح طلبان نزدیک است و هم اصول گرایان از او بدشان نمی آید. در دوره احمدی نژاد، نزدیکان رئیس جمهور انواع و اقسام شایعات را علیه او بر زبان راندند و حالا امروز از سوی اصلاح طلبان به سوءاستفاده از نام آنها متهم گشته است. دیپلمات قدیمی وزارت خارجه که هم سابقه مسئولیت در سفارت ایران در پاریس را داشته و هم در کارنامه او حضور در نیویورک دیده می شود این روزها در مقام پدر معنوی جریانی نوپدید به نام ندا در حال نقش آفرینی است. هرچند نقش جدید او باعث نشده او از حوزه دیپلماسی خارج شود و ارتباطات فوق العاده او با مقامات ارشد نظام، خرازی را به تحلیلگری باسابقه و همچنین مطلعی آگاه در حوزه های مختلف سیاسی تبدیل کرده است.

 
گپ و گفت ما با سفیر پیشین ایران در فرانسه بیشتر در حوزه مذاکرات هسته ای و مقایسه میان عملکرد سیاست خارجی روحانی و احمدی نژاد محدود ماند. معاون نماینده پیشین ایران در سازمان ملل در کافه خبر به دو مورد از تذکرات رهبری انقلاب به سعید جلیلی اشاره کرد. آنجا که دبیر سابق شورای امنیت ملی در مذاکرات استانبول پذیرفته بود ایران تمام سوخت ۲۰ درصدی خود را به میله سوختی تبدیل کند. خرازی همچنین تاکید کرد جلیلی به خاطر مذاکره دوجانبه با ویلیام برنز، بدون اجازه مقام معظم رهبری، برای دومین بار از ایشان تذکر گرفت. مشروح گفتگوی نسبتا مفصل ما با سید محمد صادق خرازی که نکته شنیدنی و خواندنی بسیار دارد پیش روی شماست.
 
موضوع مذاکرات هسته ای و آینده محتمل آن به پرطرفدارترین مسئله سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. با توجه به افت و خیزهایی که طی چند ماه اخیر در این عرصه داشتیم شما شرایط کلی مذاکرات هسته ای را چطور ارزیابی می کنید؟
 
موضوع هسته ای به اندازه ای پیچیدگی فنی و تکنیکی دارد که شاید پوشش دادن کل ابعاد آن برای همه مخاطبان جذابیت نداشته باشد اما به صورت کلی باید تاکید کرد تیم آقای روحانی و ظریف زمانی پرونده را تحویل گرفت که ما در کانون بحران منطقه‌ای و جهانی قرار داشتیم. طرف غربی به ناحق ایران را به حرکت به سمت ساخت تسلیحات هسته ای متهم کرده بود و در نتیجه یک ایران هراسی هم از این طریق ایجاد کرده بودند که بتوانند ایران را زمین گیر کنند. من باور ندارم ما بحران داشتیم، بحران را می سازند و ساخته اند. چه از خودی های ناآگاه و چه خارجی های دشمن و خطرناک. ایران هیچ وقت کانون بحرانی نداشته و نه بحران ایجاد کرده و نه در بستر بحران زندگی کرده. ایران یک قلمرو مستحکم جغرافیایی داشته و در این بستر مستحکم کار خود را به صورت حرفه ای دنبال کرده است. در یک مقطعی از تاریخ برخی از مسئولین دچار شعارها و برداشت های انتزاعی شدند که طبیعتا مشکلاتی برای ما پدید آورده است. نتیجه این اقدامات سبب شده، دولت روحانی میراث بسیاری از رفتارها و هنجارهای ناصواب دولت قبل را همراه داشته باشد و ناچار است یکی پس از دیگری مشکلات و مسائل به جای مانده از دوره پیشین را حل و فصل کند.
 
بخش عمده ای از این ها هم به تصویر ناصوابی که از پرونده ایران ساخته و شعارهای غیرمنطقی که داده شده و یا آرزوهای و آرمان های شخصی که تحت عنوان سیاست کشور توسط عده ای خاص به بیرون منتقل شده باز می گردد. مواردی که خروجی اش ایجاد یک فضای سوءتفاهم جدی در سطح نظام بین الملل بوده است. ما هیچگاه دنبال سلاح اتمی نبوده و نخواهیم بود. ما هیچ وقت دنبال برهم زدن نظم جهانی نبوده و نخواهیم بود. ما دنبال حقوق ملت خود و همچنین ایجاد و پاسداری از صلح و امنیت در منطقه و جهان هستیم. این نمی شود که ما هم محدودیت های عضویت در پادمان را بپذیریم و هم تحمیل ها و توهین هایی که به ما می شود را بپذیریم. در نتیجه باید توجه داشته باشید که دیپلماسی روحانی با چه مسائل و مشکلاتی رو به روست.
 
در مرحله اول باید این تصویر ناصواب را تغییر دهد و در مرحله بعد با قوانین و مشکلاتی که پدید آمده و به دلیل شعارهای نا به حقی که داده شده اصلاح شوند و بستر کار را فراهم کند. من معتقدم دیپلماسی آقای ظریف در این زمینه موفق عمل کرده و تیم مذاکره کننده مورد اعتماد حاکمیت و نظام است. از آن مهمتر شرایطی که تا کنون رقم خورده، می تواند ما را به آینده امیدوار کند.
 
به شعارهای ناحقی که در دولت قبل سر داده شده و مشکلاتی را برای ما به همراه داشته اشاره کردید، بحثی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی می توان آن را مورد توجه قرار داد این است که تدابیر و راهبردها بیش از اینکه در حیطه عملکرد و نظر بازیگران و عوامل (دولت) باشد در چارچوب اندیشه و باور تصمیم سازان نظام است. چقدر نقش بازیگران مانند آقایان جلیلی، ظریف، احمدی نژاد و روحانی را موثر می دانید و تا چه اندازه راهبرد کلی نظام این بوده که این تغییر جهت در دستور کار قرار گیرد؟
 
بازیگران هستند که می توانند تصویر غیر واقعی نشان دهند و خود به خود تصمیم سازان را به دنبال خود بکشند. متاسفانه ما هنوز در سیستم خود نتوانستیم مدیریت کلانِ کنترل سیستم داشته باشیم، به ویژه در سیاست خارجی که امر متمرکزی است. توجه داشته باشید که ما در سیاست خارجی برخلاف سیاست داخلی متمرکز هستیم. متاسفانه بازیگران در دوره قبل به دلیل فقدان دانش و بینش از تحولات بین المللی دچار یک سوءتفاهم شدند و این سوء تفاهم تبدیل به یک سیاست و policy در اداره سیاست خارجی ما شد و در نتیجه مشکلاتی را متحمل شدیم. اینها باید اصلاح شود و تا زمانی هم که اصلاح نشود دست مذاکره کنندگان باز نخواهد بود. البته من معتقدم مانوری که مقام معظم رهبری دادند و اختیاراتی که اعطا کردند هم دست رئیس جمهور و هم دست وزیر خارجه و مذاکره کننده ارشد اتمی ایران باز شد و آنها می توانند این مشکل و سوءتفاهم را برطرف کنند.
 
آیا این تصویرسازی غلطی که شما اشاره کردید از سوی بازیگران صورت گرفته منجر به برخوردی از سوی تصمیم سازان با آنها هم شده است؟ چون شما در مناظره خود با آقای زاکانی به اخطاری که رهبری انقلاب به آقای جلیلی دادند اشاره کردید اما ایشان آنرا تکذیب کردند.
 
شما می توانید به مناظره انتخاباتی سال ۹۲ و صحبت های آقای ولایتی رجوع کنید و ایشان جواب آقای جلیلی را دادند و گفتند چه اتفاقاتی افتاده است. من پاسخ آقای جلیلی را نمی دهم و ایشان را به همان مناظره ارجاع می دهم.
 
پس شما معتقدید با این تفاسیر آقای جلیلی به عنوان کسی که اطلاعات غلط می داد مسئول اصلی ناکامی های دور پیش بوده است؟
 
خیر. آقای جلیلی هم بخشی از این روند بوده، من نمی خواهم ایشان را متهم کنم، آقای جلیلی زحمات زیادی کشید. بالاتر از ایشان و شخص رئیس جمهور بساط را به هم ریخت. آقای جلیلی مجری بود، اگرچه معتقدم او هم فاقد حرفه ای بودن لازم در مذاکرات بود چرا که مذاکره کننده باید Flexible باشد. اما آقای جلیلی موضوع را ابلاغ می کرد و بر می گشت در حالیکه مذاکرات سقف و کفی دارد و دنیای سیاست خارجی عرصه بده و بستان و Give And Take است. شما به عنوان مذاکره کننده باید بدانی روی چه مسائلی معامله کنی تا مذاکره به نتیجه برسد. در آن دوره مذاکره ای انجام نشد بلکه بیانیه خوانی شد. آقای جلیلی فرد محترمی است ولی هر کسی یک توانایی دارد. ایشان بیشتر یک شخص ایدئولوژیک است، او شاید برای محیط های آکادمیک مناسب باشند اما در فضاهای کاربردی و سیاست خارجی چندان نمی تواند موفق باشد.
 
برای این موضوع می توان به چند استدلال هم اشاره کرد. در مرحله اول اینکه آقای جلیلی در طول مذاکره نمی تواند روی طرف مقابلش تاثیر بگذارد، اگر شما نتوانی طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهی بعد از مدتی صحبت ها کسل کننده می شود و طرف مقابل دیگر توان و حوصله ادامه بحث را ندارد. در نتیجه، نکته حائز اهمیت ایجاد و برقراری رابطه با طرف مقابل است. اینکه شما بتوانید ذهن طرف مقابل را بخوانی و روی آن تاثیر بگذاری یک هنر است.
 
مذاکرات استراتژیک جنگ و ستیز ذهن هاست. در سیاست خارجی ذهن ها با هم می جنگند و با یکدیگر چالش می کنند تا بتوانند موضوعی را حل کنند. در سیاست خارجی نه دوستی دائمی داریم و نه دشمنی دائمی. در سیاست خارجی تنها اصل پایدار منافع ملی است. آن کسی که مذاکره می کند باید هم قدرت و کاریزمای لازم را داشته باشد که بر طرف مقابل با روانشناسی تاثیر بگذارد و هم باید قدرت بیان مسائلی که در ذهن دارد را داشته باشد. ترجمه در ادبیات و مذاکره بیش از ۳۰ الی ۴۰ درصد از دیدگاه را فرو می ریزد و حتی ممکن است سوء تفاهماتی در روند گفتگوها ایجاد کند. مثلا موضوعی مد نظر آقای جلیلی است و مترجم نمی تواند آن را به درستی به طرف مقابل منتقل کند در حالیکه الان تیم مذاکره کننده ما به زبان، ادبیات و همان مفاهیم و دیدگاه هایی که طرف مقابل با آن رشد کرده، مسلط است و در نتیجه هم به روند گفتگوها سرعت می بخشد و هم میزان فهم متقابل در این پروسه افزایش می یابد.
 
آقای احمدی نژاد به ویژه در دوران مسئولیت آقای جلیلی چندین بار در خصوص مسئله هسته ای تاکید کردند که مذاکرات هسته ای به من ارتباطی ندارد و اشاره داشتند در این پرونده مسئولیتی ندارند و به نوعی تبعات و نتایج اتفاقاتی که در گفتگوهای هسته ای می افتاد را بر گردن دیگران می انداخت. آیا واقعا شرایط اینگونه بوده؟
 
خیر. آقای احمدی نژاد تا آخرین روزی که بر سر کار بود روی پرونده هسته ای اعمال نفوذ می کرد و در جاهایی که اشاره می کرد من نقشی نداشتم در واقع به خارجی ها پیام غلط می داد و می خواست خود را تبرئه کند. متاسفانه باید اشاره کنم که نظم پرونده هسته ای را آقای احمدی نژاد بر هم زد. دو ماه بعد از اینکه ایشان به قدرت رسید عده ای از سفرا از جمله من، آقای عادلی، آقای زمانی نیا و آقای خارقانی به تهران خواسته شدیم و در جلسه ای با حضور آقای احمدی نژاد شرکت کردیم. من در آن جلسه کاملا صریح صحبت کردم و از خطرات تفکرات ایشان سخن گفتم و تاکید کردم پیگیری روندی که ایشان در ذهن دارد چه مشکلاتی می تواند برای کشور به همراه داشته باشد. ایشان در آن جلسه نشان داد که اصلا در دنیای واقعیات نیست. من در آن جلسه کاملا شرایط سیاسی، تکنیکی و فنی پرونده هسته ای را برای ایشان توضیح دادم و تاکید کردم که ما این پرونده را از حالت امنیتی به سیاسی تبدیل کردیم. اگر مسئله امنیتی شود به جای برخورد در آژانس ما را به شورای امنیت خواهند برد. اما ایشان دو هفته بعد در جنگ روانی دشمن گرفتار شد و بحث هولوکاست را مطرح کرد و نتیجه این شد که جهان در یک وضعیت انتزاعی که طی سی سال اخیر آرمانش بود که ما را به آنجا برساند موفق شد پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت ببرد. اما تاسفناک آنجاست که ما خود به آنها بهانه دادیم. مگر می شود ایشان بگوید دخالت نداشته. اقداماتی که آقای احمدی نژاد انجام داده، دستورات عجیب و غریبی که به سازمان انرژی اتمی داد و جشن های هسته ای که برگزار کرد همه باعث شد ما در این شرایط دشوار قرار بگیریم. ایشان تلاش کرد این موضوع را به مسئله گفتگو با آمریکا گره بزند و در عین حال هم مسئله رابطه با آمریکا به نام او تمام شود و هم بگوید پرونده هسته ای را حل کرده است. در حالی که برنامه هسته ای از روز اول در ایران مکانیزم داشت. ایشان خارج از مکانیزمی که در پرونده وجود داشت عمل کرد. دست ایشان در تمام امور باز بود و با صراحت می توان گفت مبسوط الیدترین رئیس جمهور در تاریخ ایران آقای احمدی نژاد است. ایشان در تمام قوانین و مسائل تصرف کرد و همه جا هم حرفش را می زد.
 
قدری به آینده بپردازیم. در شرایط کنونی اگر بخواهیم واضح تر وضعیت کنونی پرونده هسته ای را مورد بررسی قرار دهیم شما فاصله بین ما و توافق را چقدر می دانید؟
 
فاصله خیلی کم شده است، منتهی به شرطی که اراده لازم وجود داشته باشد.
 
اراده از کدام طرف؟
 
از طرف تیم مقابل. ما می توانستیم مذاکرات وین را به جمع بندی و نتیجه نهایی برسانیم ولی متاسفانه به دلیل گرفتاری آمریکایی ها در مناسباتشان با اسرائیل و اعراب و به ویژه عربستان سعودی توافق حاصل نشد. تا روز یکشنبه همه چیز مناسب و مساعد بود اما بعد از ظهر همان روز به یکباره همه چیز Standby شد که البته بعد دوباره پیغام دادند و مذاکرات استارت زده شد.
 
در مذاکرات وین روند گفتگوها نسبتا مثبت بود اما به یکباره موضوع تمدید و آنهم تمدید هفت ماهه مطرح شد. در همان روز یکی از دیپلمات های ایرانی به خبرگزاری AP گفته بود همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه روز آخر اتفاقی ناگهانی باعث شد مذاکرات تمدید شود. این اتفاق ناگهانی چه بوده است؟ آیا با توجه به فرمایش شما در خصوص تاثیر عربستان و اسرائیل می توان موضوع را به سفر اورژانسی سعود الفیصل مربوط دانست؟
 
قسمتی از آن این بود ولی مهمترین دلیلش پیامی بود که از واشنگتن برای آقای کری رسید.
 
آن پیام چه بوده است؟
 
من نمی دانم، آقای ظریف هم آن پیام را نمی داند ولی کلیت موضوع این بوده که در این دور به توافق نرسید و مذاکرات را تمدید کنید. حتی آقای کری هم عصر آن روز متاثر و ناراحت بوده است. آنطور که دیپلمات های ما و آقای ظریف نقل کرده اند تا پیش از آن آقای کری بسیار سرحال و قبراق بوده اما به ناگاه و پس از رسیدن این خبر از واشنگتن روحیه اش تغییر می کند. در لحظاتی که همه چیز در حال به نتیجه رسیدن بود همه چیز Standby شد، البته از بین نرفت. در واقع postpone شد. Postpone شدن در حقوق بین الملل به مفهوم شکست نیست بلکه به معنای یک دوره تنفس است. واقعیت این است که در این مدت ما از خواسته های خود عقب نشینی نکرده ایم و آنها هم چیزی فراتر از ما درخواست نکرده اند فقط قدری تنفس در مسیر مذاکرات ایجاد شده است.
 
فرمودید فاصله خیلی زیاد نیست. لطفا قدری شفاف تر و عیان تر به این موضوع بپردازیم و این فاصله را تخمین بزنیم.
 
اجازه بدهید موضوع را با دست آوردهای دولت مورد توجه قرار دهیم. در حدود دو سال پیش ادبیات و آنچه در جهان نسبت به ایران مطرح بوده همیشه تشدید تحریم ها، گزینه نظامی، امنیتی بودن پرونده هسته ای ایران و بحث مجدد شورای امنیت، تهدید و ارعاب بوده است. ولی در تلاشی که طی حدود دو سال گذشته انجام شد این رویه کاملا تغییر کرده و ما از طرف غربی ادبیات تازه ای را می شنویم.
 
از همکاری و همپوشانی منافع صحبت به میان می آید. از حل مشکلات و مسائل سخن گفته می شود. صحبت از برداشتن تحریم می شود، از همکاری تکنولوژی اتمی با ایران سخن گفته می شود. درهای دستگاه دیپلماسی کشور باز می ماند، در حالیکه در دوره پیشین دستگاه دیپلماسی ما تنها با چند کشور ارتباطاتی داشت و مدام هم آمار اعلام می کردند که مثلا در طول یکسال گذشته حدود ۴۰ تن از سران کشورهای مختلف به ایران سفر داشتند که البته اشاره نمی کردند از این ۴۰ مورد، مثلا ۱۰ تای آن مختص رئیس جمهور ونزوئلا بوده است و مواردی از این دست. در حالیکه امروز یک نوع فهم متقابل و Understanding Interactive میان طرفین به وجود آمده است.
 
الان چه تضمینی وجود دارد که این تلاش ها، این تغییر ادبیات، این فهم متقابل ما را به نتیجه برساند. چون بعد از توافق ژنو، اورژانسی قصه گرفته شده است و ما دیگر اورانیوم ۲۰ درصد غنی سازی نمی کنیم و همانطور که آقای کری در کنفرانس خبری پایانی مذاکرات وین اعلام کردند که طی یکسال اخیر آمریکا توانسته است جلوی پیشرفت ایران در موضوع هسته ای را بگیرد. چه تضمینی است باز هم اتفاقی مانند آنچه در وین رخ داد تکرار نشود و به بیان شما در دقایق پایانی پیامی از سوی واشینگتن حصول توافق را به تاخیر نیندازد؟
 
در سیاست خارجی هیچ تضمینی وجود ندارد. در سیاست خارجی نکته حائز اهمیت عینی بودن مباحث است. ما باید با هوشمندی و زیرکی مراقب باشیم که امتیازی ندهیم تا زمانی که این تضمین عینی حاصل شود.
 
ولی ما ذخیره اورانیوم ۲۰ درصد خود را به میله سوختی تبدیل کرده ایم.
 
هنوز این اتفاق نیفتاده است. ما تعلیق را پذیرفته ایم که مذاکرات انجام شود و این روند بازگشت پذیر است. ببینید تضمین در برابر تضمین است. هر قدم مثبت در مقابل قدم مثبت دیگر صورت می پذیرد. ما نه چیزی دادیم و نه خود را از چیزی محروم کردیم. اتفاقا در اجلاس استانبول بود که آقایان تصمیم گرفتند تمام سوخت ۲۰ درصدی ایران را بدهند و آنرا به میله سوختی تبدیل کنند که مقام معظم رهبری مخالفت کردند و آن موضوع منتفی شد. حتی ملاقاتی که آقای جلیلی با آقای برنز انجام دادند و طرفین یک ساعت و نیم با یکدیگر مذاکره کردند هم دیگر موردی بود که رهبری انقلاب به آقای جلیلی تذکر دادند که شما اجازه نداشتید به صورت دوجانبه با آمریکایی ها مذاکره کنید. اگر قرار بر گفتن باشد که گفتنی ها بسیار است. ولی من بنای جدل و بحث و ادامه دادن این موضوع را ندارم. ضمن اینکه شما سطح تعاملات دیپلماتیک دولت آقای روحانی را با دولت آقای احمدی نژاد مقایسه کنید. آقای احمدی نژاد با جنجال آفرینی ها، شان ایران را در نظام بین الملل نزول داده بود حال آنکه آقای روحانی به هر کجا سفر می کند برای دیدار با او صف می کشند. دیدار آقای احمدی نژاد با مدودوف و پاسخی که ایشان به احوالپرسی رئیس جمهور وقت روسیه داد تا مدت ها به لطیفه ای برای رئیس جمهور ایران در مجامع بین المللی تبدیل شده بود.
 
کمی به بحث آینده بپردازیم. موضوع رفع تحریم ها یکی از مسائل مناقشه برانگیز طرفین است. ما در اظهار نظرهای رسمی بر لزوم برداشته شدن یکباره تمام تحریم ها تاکید می کنیم حال آنکه می دانیم که این امر شدنی نیست. برای اینکه اولا تحریم ها چند مدل هستند، تحریم های شورای امنیت، تحریم های کنگره، تحریم های فرامین اجرایی رئیس جمهور امریکا، تحریم های اتحادیه اروپا و همچنین تحریم های دوجانبه مضاعف کشورهایی چون ژاپن. ضمن اینکه این تحریم ها یکباره وضع نشده اند که قرار باشد به یکباره هم برداشته شود. طرف غربی از بازه زمانی دو رقمی و حتی بیش از ده سال صحبت می کند. چه گزینه هایی در حال حاضر مطرح است و به نظر شما کدامیک از آنها می تواند با توجه به شرایط کنونی مفید باشد.
 
مکانیزم رفع تحریم ها خود یک بحث مهم است و نمی توان به سادگی در مورد آن قضاوت کرد. هر کدام این تحریم ها و برداشته شدن آنها هم مکانیزم دیگری دارد. به عنوان مثال ساز و کار رفع تحریم ها در شورای امنیت با اتحادیه اروپا کاملا متفاوت است. باقی تحریم ها هم به همین ترتیب. به نظر من و بر اساس توافقاتی که در منشور ملل متحد آمده می توان یک توافق جامع در مورد تحریم ها کرد که در آن توافق جامع به صورت Blanket روی هر توافقی مکانیزم های حل قضیه را آورد. مثلا شاید بتوان گفت چهار نوع ساختار تحریم در مورد ایران وجود دارد در یک توافق جامع با یک زمان بندی مشخص می توان مکانیزم ها را مشخص کرد. مثلا ساز و کار تحریم های سازمان ملل با ساز و کار تحریم ها در اتحادیه اروپا کاملا متفاوت است و آنچه ما با اتحادیه اروپا می توانیم به توافق برسیم خیلی آسانتر از حل موضوع شورای امنیت است. لذا اگر کشورهای ۵+۱ و دبیر کل سازمان ملل یک توافق جامع روی کاغذ داشته باشند و موارد را مشخص کنند و در عین حال روی موارد مشخص هم یک زمان بندی تعیین گردد، مسئله تحریم ها قابل حل است.
 
جسارتا قدری کلی موضوعات را بحث کردید. می خواهیم تا اندازه ای مشخص تر و ملموس تر مسئله را بررسی کنیم. آنچه امروز در مذاکرات در خصوص رفع تحریم ها مطرح شده چیست؟ جدی ترین گزینه ای که در رابطه با تحریم ها روی میز است چه ساز و کاری است؟
 
غربی ها می گویند باید مکانیزم تحریم ها را به دست شورای امنیت بدهیم و خود آن شورا این موضوع را مشخص کند. از آن سو تحریم هایی که در اختیار کشورهاست در کنترل کشورها باقی بماند. ما در مقابل می گوییم که شما از ما تضمین می گیرید بعد هم یک ماشه بالای سر ما قرار داده اید که اگر چنین کنید تحریم ها را بر می گردانیم. ما در مقابل چه دست آوردی به دست می آوریم؟ گزینه ای که در دست ماست بازگشت به وضعیت پیشین است که آنهم تا ما بخواهیم دوباره استارت بزنیم مدت ها طول می کشد و در این مدت هم شما دوباره پرونده ما را در شورای امنیت می برید و پیچیدگی های موضوع همچنان ادامه می یابد. واقعیت این است که در حال حاضر بحث ها روی مدت زمانی که قرار است موضوع حل و فصل شود ادامه دارد. رئیس جمهور آمریکا اظهار داشته بخشی از تحریم ها در اختیار اوست و برخی دیگر در حیطه اختیارات کنگره. آنچه در اختیار اوباماست، حل می شود ولی آنچه در اختیار کنگره است باید در یک پروسه حل و فصل شود. منطقی هم این است که ما در قبال موضوع تحریم ها آنچه در شورای امنیت و همچنین کنگره آمریکا تصویب شده، قدری انعطاف داشته باشیم در مقابل تحریم هایی که رئیس جمهور آمریکا و همچنین اتحادیه اروپا علیه ایران تصویب کرده اند سریعتر برداشته شوند. طبیعتا نمی توان انتظار داشت همه تحریم ها به یکباره برداشته شود. به نظر من مکانیزم مسئله می تواند از چنین روندی پیروی کند که ابتدا تحریم های اتحادیه اروپا و تحریم هایی که در اختیار رئیس جمهور آمریکاست برداشته شود و سپس سراغ باقی تحریم ها برویم.
 
این برداشته شدن به چه معناست؟ تعلیق یا لغو؟
 
تعلیق می شود. چون موارد پیشین هم چنین بوده است. مثلا راستی آزمایی برای ژاپنی ها به مدت ۲۳ سال به طول انجامید. برای برزیل ۱۸ سال و در مورد آفریقای جنوبی هم حدود ۱۶ سال. در نهایت با چانه زنی هایی که صورت گرفته احتمالا این پروسه در مورد ایران حدود ده سال خواهد بود. در این فرآیند تمام تصمیماتی که گرفته می شود حالت تعلیق دارد. لذا تصور من این است باید به برخی از موضوعات زمان داد تا مسئله در پروسه زمانی حل و فصل شود.
 
به عنوان آخرین سوال به نظر شما چقدر تا امضای توافق جامع فاصله داریم؟
 
نمی توانم در این رابطه پیش بینی کنم. باید منتظر بمانیم و ببینیم روند گفتگوها به چه سمتی می رود.


:: برچسب‌ها: صادق خرازی ، مذاکرات هسته‌ای ، جلیلی ,
:: بازدید از این مطلب : 90
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
آفتاب: به گزارش امید، دکتر محمد رضا عارف در مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران که  در دانشکده علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد، با اشاره بر روز بزرگداشت حکیم حاج ملاهادی سبزواری و روز امور تربیتی و تربیت اسلامی گفت: حضور برجستگان جامعه پزشکی با سابقه درخشان علمی و خدمات علمی،  و همچنین با سابقه حضور در همه صحنه های انقلاب به ویژه نقش آفرینی در هشت سال دفاع مقدس و در عین حال حضور موفق در مدیریت مراکز علمی، اجرایی و خدماتی که منجر به ارتقا شاخص های کمی و کیفی بخش سلامت و تولید علم در این زمینه  شده، نویدبخش مشارکت و نقش آفرینی بیشتر این انجمن در دهه چهارم انقلاب است.
 
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: این حضور به منظور اجرایی شدن و تحقق اهداف توسعه و پیشرفت به خصوص در بخش سلامت، با توجه به اسناد راهبردی نظیر سیاست های کلی بخش سلامت ، سیاست های کلی علم و فناوری و نقشه جامع علمی کشور است.
 
او در ادامه به نقش تشکل های مردم نهاد اشاره کرد و افزود: امروزه نقش و جایگاه تشکل های مردم نهاد و صنفی در امر پیشرفت و توسعه پایدار در همه زمینه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بی بدیل و ارزنده است. سازمان های مردم نهاد، محور اصلی توسعه پایدار هستند.
 
عضو شورای عالی انقلاب تاکید کرد: اگر بخواهیم به جایگاه ترسیم شده در سند چشم انداز برسیم، باید تقویت و حمایت از تشکل های مردمی و میدان دادن به فعالیت های آنها را در همه امور و زمینه ها به طور جدی دنبال کنیم، و فعالیت های آنها را مورد حمایت جدی قرار دهیم.
 
عارف با اشاره به جایگاه انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران گفت: این انجمن با در اختیار داشتن سرمایه انسانی ارزشمند و استفاده از تجارت و ارزنده آنها می تواند با تدوین یک برنامه راهبردی در بخش های مختلف، به ویژه در بخش سلامت پیشتاز باشد و برای چالش های مهم این بخش راهکار مناسب و عملی ارایه کند.
 
او افزود: در عین حال این انجمن می تواند با توجه به پتانسیل های ارزشمند خود یک الگویی موفق برای حضور و فعالیت تشکل های مردم نهاد باشد.
 
 عارف، تامین مطالبات، نیازها و آرامش مردم در بخش سلامت را از اصول بدیهی و در زمره فعالیت های حاکمیتی دانست و در ادامه به محورهایی مورد بحث جامعه پزشکی ایران پرداخت.
 
به گفته این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شفاف سهم مردم در ارتباط با سلامت، اصلاح نظام مدیریت و رسیدن به نظام جامعه مدیریت کارآمد و اصلاح فرایندهای مربوطه در همه بخش ها و در همه سطوح بخش سلامت و همچنین توجه به امور رفاهی و معیشتی همه مشاغل گروه پزشکی و به خصوص مشاغل در بخش های پیراپزشکی و خدمات بیمارستانی و همچنین بازنگری در نظام آموزش پزشکی و چگونگی ارتباط آن با سایر گروه های آموزشی با درنظر گرفتن این مساله که آیا ادامه تفکیک علوم پزشکی از سایر بخش ها از نظر تولید علم، رسیدن به شاخص های سلامت را ضروری می کند؟ چهار محور مورد بحث جامعه پزشکی ایران است.
 
او ادامه داد: به نظر می رسد برای دستیابی به سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی به 8 درصد یک ضرورت است. از این رو باید به بودجه بخش سلامت با سرمایه گذاری و پرهیز از هزینه های بیشتر نگاه کرد.  از طرفی داشتن جامعه سالم و با نشاط و نقش آن در پیشرفت و تعالی و همچنین آ رامش در تولید ثروت ملی باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
 
به اعتقاد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، امروزه جهت گیری آموزش ها به صورت فرارشته ای یک جامعه نگری در آموزش است.
 
عارف در ادامه به ارایه آماری در زمینه بیماری های غیرواگیر و عوامل موثر بر بروز بیماری ها اشاره کرد وگفت: امروزه 70 درصد بار بیماری ها به بیماری های غیرواگیر می رسد. در عین حال سهم عوامل ژنتیک در بروز بیماری ها 10 درصد، نحوه زندگی 20 درصد، عوامل بیولوژیکی 20 درصد و عوامل محیطی و اجتماعی 50 درصد است.
 
به گفته او پزشکان تنها در درمان 20 درصد از بیماری ها به صورت مشتقیم مشارکت دارند و باید در 80 درصد سایر موارد، از متخصصان بخش هایی مانند رشته های علوم انسانی، علوم اجتماعی استفاده شود.
 
عضو شورای عالی انقلاب در ادامه به دیگر محورهای مورد بحث نظام سلامت و پزشکی کشور اشاره کرد و افزود: ارتقاط کیفیت آموزشی پزشکی و تغییر نگرش کمی به کیفی، مشارکت در ارزیابی و نظارت بر آموزش پزشکی، بالا بردن انگیزه خدمات و علاقه مندی در دانشجویان گروه پزشکی، توجه به اخلاق حرفه ای _ اینکه پزشک یک حکیم است _ و کناره گیری از نگاه تجاری، و همچنین تلاش برای افزایش بهره وری در بخش های مختلف، خود اتکایی در تولید تجهیزات پزشکی و تولید دارو با کیفیت خوب از دیگر موارد است.
 
محمدرضا عارف در ادامه به ارایه پیشنهادهایی به انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران به عنوان یک تشکل پیشتاز در امور اجتماعی و فرهنگی پرداخت وگفت: توریسم سلامت و همکاری در توسعه این صنعت که در زمره فرصت ها و مزیت ها است، تلاش برای تقویت و توسعه تشکل های خیریه ای در بخش سلامت، هکاری و مشارکت در توسعه کمی و کیفی انجمن های علمی در رشته های گروه پزشکی ، احصا، جمع آوری و تدوین دست آوردهای ارزشمند پزشکی در سه دهه گذشته به ویژه در هشت سال دفاع مقدس و استفاده از آنها در بحران های احتمالی و در اختیار کشورهای دیگر قرار دادن، و همچنین همکاری و ارتباط با انجمن های اسلامی دانشجویان به ویژه در مقطع جدید که یک گسست و رکود حدود 8-9 ساله در فعالیت های آنها وجود دارد که موجب عدم انتقال تجربیات از دوره های قبل به دورهای جدید شده است، از جمله مواردی است که می توان مورد توجه قرار داد.
 
عارف در ادامه با نگاهی به برگزاری انتخابات سال 92 و انتخابات مجلس شورای اسلامی در آینده گفت: این انجمن به عنوان یک تشکل سیاسی- اسلامی و داشتن تجربه ارزنده اعضای آن، ضرورت داشتن نقش راهبردی و تاثیرگذار در ایجاد تفاهم و همدلی و همگرایی جریان اصلاح طلب در بحث انتخابات سال آینده و ضرورت استمرار موفقیت سال 92 احساس می شود.
 
او در ادامه به راهبردی های مورد نیاز در انتخابات  سال آینده اشاره کرد و افزود: راهبرد ما در سال آینده باید بر مبنای مشارکت حداکثری مردم و برگزاری انتخاباتی پر شور، تلاش برای اجماع کامل در داخل جبهه اصلاحات _ با توجه به نقش نخبگان انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران_ قبول پیروزی تفکر اصلاحات به جای سهم خواهی گروهی، و همچنین تلاش برای کسب اکثریت کرسی های مجلس باشد.
 
به گفته عارف این انجمن می تواند در ایجاد همگرایی بین تشکل ها و احزاب اصلاح طلب نقش محوری و کلیدی داشته و برای رسیدن به اجماع کمک کند.
 
او در پایان خاطر نشان کرد: معرفی نامزد واجد شرایط، تشویق مردم به مشارکت در انتخابات نیز می تواند از جمله فعالیت ها و تلاش های اعضای انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران در سال 94 باشد.


:: برچسب‌ها: عارف ، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ، انتخابات مجلس ,
:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 اسفند 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا نیک نام
به گزارش مهر، امیر نصیرزاده معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفتگوی تلویزیونی با شبکه خبر ضمن تکذیب سقوط هواپیما در غرب تهران گفت: تمام هواپیماهای ما امروز پروازهای آموزشی عادی روزانه خود را داشتند و این هواپیماها به سلامت بر زمین نشسته اند.
 
وی تصریح کرد: هواپیمایی که امروز بر فراز تهران مشاهده شد، یک جنگنده از نوع میگ ۲۹ بوده که پرواز آموزشی داشته و سالم بر زمین نشسته است.
 
بنابر این گزارش عصر امروز یک فروند جنگنده از نوع میگ ۲۹ بر فراز آسمان تهران مشاهده شده است که برخی سایت های خبری ادعا داشتند این هواپیما در غرب تهران سقوط کرده است.


:: برچسب‌ها: نیروی هوایی ارتش ، پرواز میگ ۲۹ ، تهران ,
:: بازدید از این مطلب : 105
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 اسفند 1393 | نظرات ()